▄▀▄ بیا تو حال کن ▄▀▄
این وبلاگ مجهز به دوربین مداربسته میباشد لطفا نظر بذارید.

ـــــ رفتم دنبالِ خواهرم از دانشگاه بیارمش

برگشتنه گشت بهمون گیر داده ، میگه خانوم کى باشن؟

منم با حالت عصبانى میگم خواهرمه! مشکلى هست؟

بعد یهو خواهرم میگه :

جناب سروان دروغ میگه !!!

دوست دخترشم ؟؟؟؟

میگم دروغ میگه به خدا جناب سروان ؟

یارو هم مدارک ماشینُ گرفت گفت بیا کلانترى معلوم میشه!!

به خواهرم میگم مرض دارى مگه!!!!

میگه بریم کلانترى بعد بابا اینا بیان دنبالمون مامورِ ضایع بشه یه ذره بخندیم؟؟؟





تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393برچسب:,
ارسال توسط مرتضی

 پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟

دختر: سلام. خواهش می کنم.? asl plz

پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟

دختر‌ : تهران/نازنین/۲۲

پسر : اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.

دختر: مرسی!شما مجردین؟

پسر : بله. شما چی؟ازدواج کردین؟

دختر : نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟

پسر : من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟

دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.

پسر : wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.

دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟

پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟

دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟

پسر : خیابون دربند. شما چی؟

دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟

پسر : خیابون دربند. خیابون…… کوچه……پلاک….شما چی؟

دختر : اسم فامیلی شما چیه؟

پسر : من؟ حسینی! چطور؟

دختر : چی؟وحید تویی؟ 
خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟

پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده…. آخه می دونین………..

دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!

پسر : عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!

دختر :‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم. دیگه اسم فریبرزو نیاریا! راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای

پسر : باشه عمه ملوک! بای……





ارسال توسط مرتضی

ــــ پسر: عزیــــــــــــزم!!!

دختر: جووونـــــم!!!

پسر: گــــــــــلِ من!!!

دختر: جانــــم؟؟

پسر: عشــــــقم!!!

دختر: جان؟؟؟

پسر: زندگـــی من!!!

دختر: بله؟؟؟

پسر: نفسِ من!!!

دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!! (عاقبت پسره:)





تاريخ : چهار شنبه 28 خرداد 1393برچسب:,
ارسال توسط مرتضی

ـــــ دانشجوی عزیز

وقتی که شما سر کلاس اس ام اس میفرستی من کاملا متوجه میشم

چون هیچ احمقی به خشتک خودش زل نمیزنه در حالی که لبخند روی لباشه !

دوستدار تو

استاد !





تاريخ : چهار شنبه 28 خرداد 1393برچسب:داستان,
ارسال توسط مرتضی

حتما جواب بدین

 

اگه یه روز از خواب بیدار بشی و ببینی

هر چیزی که برات اتفاق افتاده

فیلم بوده اسم فیلم تو

چی میزاری؟





تاريخ : چهار شنبه 28 خرداد 1393برچسب:,
ارسال توسط مرتضی
آخرین مطالب